ننگ بر دشمنان ایران

مزدوران ديروز، امروز و اميدواران به مزدورى فردا!

!!مرگ بر مزدوران ديروز، امروز و فرداى جمهورى كثيف اسلامى!!
ساز و برگ يارگيرى سياسى
سياست در حكومت هاى خود كامه منطقه مفهومى جز بده بستان هاى موقعيت براى چپاول ثروت ملى وقدرت براى سركوب ملت ها ندارد. 
در ايران امروز پس از گذشت سى و اندى سال هيچ تغيير و تحولى در مفهوم سياست بطور اعم ايجاد نشده است. زالوهاى اجتماعى (شما بخوانيد طبقه روحانيت) كه پيوسته در طول تاريخ و در هر گوشه اى از جهان با استحمار توده ها ارتزاق كرده و ميكنند، با استفاده از همان ابزار تحميق و تهديد، سوار بر موج خروشان و بى هدف ملت شده و تبديل حكومت از نظام پادشاهى  را بنام خود ثبت كرده اند.
شخص خمينى، همان ابلهى كه در رسانه ها صحبت از محدود ساختن دامنه فعاليت زالو ها در حوزه هاى مثلا علمى مى كرد، در پستوى عقب افتاده انديشه خود، پياده كردن تئورى ولايت فقيه را پرورش مى داد. براى ملتى كه بيش از هشتاد در صد آن حتا نام وى را نشنيده بودند ولى با دريافت تصاوير وى از ماه توسط آنتنهاى جهالت خود از وى رهبر قاطع انقلاب ساختند و امامش خواندند چه راحت و بى دغدغه توانست مالكيت مطلق خود بر تمام كشور را تجويز كند. مضحك تر اينكه در رفراندم ٥٨ با بيان "جمهورى اسلامى، نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد" شعور مردم را به آزمون گذاشت !  در همان اوان جز عده محدودى از عهده تعريف صريح و روشن "جمهورى اسلامى" يا ديكتاتورى مذهبى بر نيامدند. و صداى همان عده قليل نيز با القابى چون شاهى، كمونيست و آمريكايى و غيره توسط همان زائرين ماه خفه شد. دوران جنگ و دوره استحكام پايه هاى متعفن و مستحجن نظام جمهورى اسلامى نيز با هزينه ثروت ملى، اعانه توده نا آگاه و از دست رفتن جان جمع كثيرى گذشت. خمينى كه جنگ را نعمت براى ملت تفسير كرده بود زهر شكست خود را در برپايى جمهورى هاى اسلامى در منطقه نوش جان كرد و براى پاسخ به قتل عام جوانان ايران راهى جهنم شد. بقولى "على ماند و حوضش" اما على تنها نبود! و حوض وى نيز حوزه چپاول و غارت ملتى بود كه هنوز فكر ميكنند موسى الرضا رابط بين ايشان و الله شان است. در تقسيم غنائم جنگ بين خرد و بيخردى كه خرد مغلوب نابخردى شده بود پاى مسايل شرعى و حتا خود امام زمان هم بميان آمد. بده بستان هاى زير عبايى براى تقسيم قدرت در چپاول كارگر نشد و حضرات به دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب تقسيم شدند. كسى تا كنون از عهده تعريف روشن "اصول" و "اصلاح" برنيامده است. يارگيرى ها در ايجاد تعادل بين دو جناح براى رقابتى منصفانه تر شروع شد. كنترل مجلس فرمايشى در خيمه شب بازى هاى متداول در آن، از جناحى به جناح ديگر واگذار شد. وزارت كشور و شوراى نگهبان و مجلس خفتگان ( بخوانيد خبرگان) مسئوليت برگزيدگان مجلس را بدست گرفتند و ملت چنين استنباط كرد كه افراد صالح و كارآمد را براى انعكاس نياز و عقيده خود را به مجلس مى فرستد! غافل از اينكه مجلس جايى براى جز نوچگان و مليجك هاى طبقه حاكم ندارد. مجلس قانونگذارى در راستاى خواب و خيال خمينى و تحكيم پايه هاى زندان بزرگى بنام ايران اسلامى به وضع و تصويب قوانين غير انسانى پرداخته و مى پردازد كه تا به تمام اعمال غير انسانى حاكميت جنبه قانونى ببخشد.  
...
از نگارش مطلب بالا بیش از ده سال می‌گذرد و ایران همچنان، چه به لحاظ شرایط اقتصادی و تقسیم ثروت، و جه از منظر جایگاه بین‌المللی پسروی مضاعفی را به یمن بیخردی قشر روحانی تحربه کرده است. 
 نمانده حوصله در واژه هاى بيدارى
كجاست مشعل و كبريت و خواب طولانى
صداى تك تك ساعت دگر نمى آيد
سكوت
    سكوت
        سکوت

تو هم که ساكتى غزلخوانم!

سوال از لاریجانی در باب اطاعت از رهبری

در مورد اینکه صدای تشت فرو فتاده از بام جمهوری اسلامی تا کجاها شنیده شده است نیاز به گفتاری نیست. ماجرای دزدی های زنجیره ای (در این جمهوری همه چیز رنجیره ای است) نیز که دست آمرین و عاملین در آن چون دم خروس از زیر ردای قداست یکا یکشان بیرون زده است را هم به گوش خواجه حافظ شیرازی حتی رسانیده اند. غرض از زحمت به قلم طرح چند سوال از علی اردشیرلاریجانی (برخی فکر می کنند امامزاده بیژن ساخته و پرداخته ی دشمنان اسلام است) در خصوص افاضاتی است که ایشان پس شنیدن و درک ارتعاشات نعره ی ولی فقیه شان فرموده اند. برای حفظ امانت از گفتار ایشان عین مطلب چنین بوده:  " قطعا نظر ولی امر مسلمین که اشراف بر همه مصالح مسلمین دارند، برای جامعه اسلامی قرین سعادت بوده و اطاعت از اوامر حضرتعالی فریضه و مایه افتخار اینجانب و نمایندگان مجلس می باشد." هرچند که بنده انتظار پاسخ از ایشان ندارم اما فی سبیل الله برای رضایت خاطر مسلمین در این ایام مبارک جسارتا عرض می کنم که:

یک: بکارگیری کلمه ی قطعا در هر مورد گفتاری نیاز به داشتن یقین قاطع در  موضوعی است که گوینده به آن همت کرده است. پس بنابراین ایشان به تمام و کلیت بیانات خود در این مورد میقن هستند، نیستند؟
دو: کدام مادر مرده ای این مفنگی را ولی امر مسلمین کرده است؟
سه: اشاره به کدام نظر ولی امر شده است؟
چهار: مصالح مسلمین در کجا تعریف دقیقی دارد که به گفته ی لاریجانی این ولی امر خود ساخته و پرداخته به آن اشراف دارد؟
پنج: اطاعت از اوامر خامنه ای اگر برای لاریجانی فریضه است،  چه ربطی به دیگر مسلمین دارد؟ مگر رییس و سخنگوی مجلس فرمایشی جمهوری اسلامی بودن متضمن ریاست بر و صدای مسلمین است؟
و الخ! حکومت سرکاری با رهبر سر کاری و مجلس و رییس جمهور سرکاری به رجل سیاسی چون لاریجانی باید که بنازد و من یکی غرق نازم!